|
امروز سالی ازنیامدنت می گذرد ساعت دیواری هنوز از روزی که رفتی ساکت و ارام بردیوار نشسته است عقربه اش همانجا ایستادکه تو از کنارم رفتی هرگز نخواستم تا ساعت را به کار بیندازم چرا که هنوز بعداز گذشت سالی نیامده ای و عقربه های ان ساکت وارام چشم انتظار امدن تو و ساعت دل من نیز امدنت راروز شماری می کند نظرات شما عزیزان: اول خدا بند انگشتی ها! کجایند مدعیان انتظار؟ کمی فکر کن احساسات راکنار بگذار بلوغ به سوی نوجوانی هرکاری را با نام خدا آغاز کنیم خط شهید آوینی جانم فدای رهبرم باد وظیفه ما دربرخورد با پیران؟ انصاف چیست؟ حیاوعفت چیست؟ ای نفس! خداپرستی فطری؟ خداشناسی فطری؟ ویژگیهای اساسی انسان؟ دین فراموش کردن شرح حال نوشته ای از طرف.... |
|